دانشگاه هنر و معماری پارس نیاید تامام

ساخت وبلاگ

خانوم ه و نون و ن رو دیدم و رفتیم پارک ک سیگار بکشیم از ه بدم نمیادگرچه خیلی فکر میکنه خفنه ولی خب نشستن باهاش و حرف زدن بد نیست ولی امان از خانوم نون که هردفعه صحبتش راجبه دوست پسرهای پولدارو داشته و نداشته اشه ،پارتی هایی که میره، میگه مامانش ازین همه خبر داره ولی نزاشته ازاد درس بخونه چون فضاش ناسالم بوده و همه اینا مث یه پازله واسم که بفهمم حرفاش یکمی دروغه و میمونم ازینکه فکر میکنه خفن ترین دختر روی زمینه اگه سه تا سیگارو پشت هم بکشه اولش وقتی اینکارو کرد چشام گرد شد ازین همه حماقت و الان میدونم چرا...:)

+

لوگوهامو زدم تا چار نصف شب وبعد یهو زد به سرم و نرفتم کلاس حالا با۱۳واحد که دانشگاه آشغالمون داده و اجبارا مجبور شدم ۱۳تا بردارم و یه کلاس ۳واحده که با همین استاد دارم مثل یه آدم خیلی خیلی خیلی بدبختم:/

ازونورم مرخصی تحصیلیامو میخوام چون ممکنه دوترم مرخصی بگیرم برم پیش بابا ازونورم کارای ازاد تهران مرکزم درست شده ومیتونم برم اونجا فقط واحدای عملیمو قبول نمیکنن ازونورم اگه اینجا یه ترم دیگه بخونم حداقل اگه رفتم پیش بابا و جا افتادم میتونم بیام اینجا انصراف بدم و با فوق دیپلم برم اونجا از یه طرفم از دانشگاهمون متنفرم و دلم نمیخواد یه لحظه دیگه اینجا بمونم از یه طرفم شاید بابا بزنه زیر حرفش...:)نمیتونم تصمیم بگیرم-_-

++

حالا خیلیاتون میتونید فکر کنید من یه ایرادی غرغروام ها اصن قبول دارم یکمم عجیبم حتی ولی خب استاده آشغال بهم توهین کرد قضاوتم کرد و هیچی یاد نمیده کارای مزخرفی میگه انجام بده که اصن ربطی به یادگیری نداره  خب چرا؟:/بعد خب چرا انقده خودمو بدبخت کردم واین درسو بر داشتم؟شت:"(

سردرگمی...
ما را در سایت سردرگمی دنبال می کنید

برچسب : دانشگاه, نویسنده : 4vitabrevisa بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 21 آبان 1396 ساعت: 22:31