صدالبته!

ساخت وبلاگ

امروز باید با خودم سه تا بوم و مقوا و رنگ آکرولیک و مداد رنگی و آبرنگ ببرم و صدالبته لپ تاپ و دوربین:/

و یه مقدار توشه غذایی که تا شب دووم بیارم!(صد البته که کافی شاپ زپرتیمون بسته اس ومن درک نمیکنم چرا باید

تو ماه رمضون همه جا تعطیل بشه؟!و خب قهوه تعطیل!)

دوتا کارم رو انجام ندادم ویکی از بومام هم کامل نکشیدم نخوابیدم و نمیخوابم و قراره صبح بجای ۸صبح ساعت

۱۱ونیم دوازده اونجا باشم-_-

کاش بتونم کلاس آخر رو از استاد اجازه بگیرم و نرم-_-

پ ن:صد البته:)

پ ن:یکی از داغون ترین مکالماتم رو امروز درباره خودکشی داشتم که طرف مقابلم گفت خب چرا تا الان نکشتی:))

و خب منم هیچی نگفتم:دی

پ ن:خیلی خوبه که پوریا قبل ازینکه من باهاش صحبت کنم با اون صحبت کرده حتی اگه خیالم باشه چقدر خوبببب

که حس کنم یه اپسیلون به فکرم بوده:دی

سردرگمی...
ما را در سایت سردرگمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4vitabrevisa بازدید : 73 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 3:31